-
12
دوشنبه 9 فروردین 1395 13:23
سال جدید مبارک صدای منو از خونه خودم همراه با موسیوی عزیزم میشنوید. به امید خدا و به امید داشتن سالی خوب و پربار برای هممون دوستای من.
-
11
جمعه 16 بهمن 1394 00:38
تو راه برگشت یک خانمی رو دیدم که شدت آرایشش توجهم رو جلب کرد. موهای بلوند با کلی کرم پودر و رژگونه غلیظ با خط چشم بلند و مشکی با مژهایی که از یک فرسخی معلوم بود فیکه با رژلب زرشکی مایل به مشکی و سایه چشم دودی... بماند که شاک شدم تو نگاه اول از دیدنش, ولی بعدش بیشتر دلم سوخت واسش. آخه اگه هر روز همینجوری باشه که دیگه...
-
10
یکشنبه 11 بهمن 1394 13:21
هروقت خواستید کسی رو بشناسید, به رفتارش با طبیعت نگاه کنید. شک نکنید به این حرفم
-
9
پنجشنبه 24 دی 1394 23:40
من قبل از موسیو عاشق هیچکس نشده بودم. کلأ تیریپ عشق و عاشقی برنمیداشتم هیچوقت. همیشه تو اکیپمون که متشکل از ۴تا دختر شر بود, سر به سر همه پسرا میذاشتیم ولی با هیچکدوم رفاقت نمیکردیم, خیلیا دلشون میخواست با یکی از ما ۴تا رفیق شه ولی ما رو نمیدادیم به کسی. دوران فوق العاده خوشی رو میگذروندیم. هیچ پسری رو به هیچ جامون...
-
8
چهارشنبه 23 دی 1394 11:32
یک رنگ لاکهایی هست که مثه رنگ نسکافه میمونه,عاشقش شدم جدیدا...البته یکم تیره تر از نسکافه...یعنی تو این هوای آلوده و سرد,وقتی دستهامو نگاه میکنم احساس گرمای این رنگ تو وجودم پخش میشه.
-
7
شنبه 19 دی 1394 13:06
کسی اینجا هست که جایی رو سراغ داشته باشه که وسایل چوبی که احتیاج به رنگ مجدد دارند رو رنگ بزنه و ترمیم کنه؟ پ.ن:به یک عدد میلوی خلاق احتیاج دارم که درونم پرورش بدم.یادمه کمدشو خودش رنگ زد...آخه خلاقیت یک بحثه,اینکه رنگ رو چطوری روی رنگ قبلی بزنم یک بحثه دیگست,اصلا رنگ روش نمیشینه بنظرم!
-
6
چهارشنبه 16 دی 1394 23:42
دندونم هنوز درد میکنه, شبها دردش بیشتر میشه, اصلا چرا شبها درد بیشتر میشه؟ کسی اینجا هست که پزشکی خوانده باشه؟ من یک آدم فنی هستم, این از رشته ای که انتخاب کردم مشخصه, ولی هرگز نمیتونم حتی برای یک روز پزشک باشم, واقعا سخته, من از هرچی بیمار و بیمارستان هستش فراریم, الان جای دندونی که کشیدم رو وقتی نگاه میکنم دلم ریش...
-
5
چهارشنبه 16 دی 1394 19:13
هرگز نمیخوام اون قسمت از شخصیتم که تجمل گرا و کمال گراست رو پنهون کنم ولی سبک زندگی کول رو هم دوست دارم. یکی از خواسته هام اینه که دوتا خونه داشته باشم, یکیش رو با وسایل عتیقه و گرون قیمت و شیک پر کنم و زمانهایی که مهمون خاص دارم ببرمش اونجا, اون یکی هم یک خونه راحت و گرم و نرم باشه با وسایل معمولی که هرگز بخاطر بهم...
-
4
چهارشنبه 16 دی 1394 12:36
چندتا کار رو دارم باهم پیش میبرم,هیچوقت انقدر زیاد سرم شلوغ نبوده.آدمی نیستم که تا قبل اینکه کارم تموم شه بتونم راجع بهش با کسی صحبت کنم,همیشه تو اوج خستگیام و مشغله هام,کسی نمیدونسته چه روزایی رو دارم میگذرونم.خودم میدونم که خیلی خوب از پس حفظ ظاهر کردن برمیام... امسال پرمشغله ترین سال عمرم بود,حالا به مرور زمان که...
-
3
سهشنبه 15 دی 1394 19:45
امروز دندون عقلم رو با جراحی کشیدم و واسه همیشه از شرش راحت شدم,خیلی داشت اذیتم میکرد این اواخر...تازه ۳تا از دندونامم پر کردم,تازه تر اینکه کل دندونای ردیف پایینم رو هم صاف کردم... میتونی تصور کنی الان چه دردی دارم؟ ساعتی ۲تا مسکن دارم میخورم. موسیو بهم میگه ویدا بی دندون,افتاد تو قندون...اینم از همسر شاعر من
-
2
چهارشنبه 2 دی 1394 23:00
وقتی توی بنگاه بودی,من از پشت شیشه ماشین داشتم نگاهت میکردم...داری دنبال ی آشیونه میگردی که منو ببری پیش خودت.من شرایطی که دوست دارم خونمون داشته باشه رو واست تعریف کردم و تو میخوای ی چیزی شبیه اون رو برام فراهم کنی.میبینم تلاشت رو.خدا قوت مرد
-
1
سهشنبه 1 دی 1394 13:05
سلام زمستون مبارک این زمستون قراره اتفاقهای خوبی توش ثبت بشه اولین خبری که میخوام اینجا ثبت کنم اینه که مقاله من توی مجله تخصصی و رسمی دانشگاهم ثبت شد.بسی بسیار خرسندم و البته که هنوز این خبر رو به موسیو ندادم